زندگینامهی دن براون Dan Brown
دن بروان نويسندهی کتابهای نقطهی فريب، رمز داوينچی، شياطين و فرشتگان، قلعهی ديجيتالی و نماد گمشده
در 22ژوئيه 1964ميلادی در شهر اکستر نيـوهمپشاير انگلستـان به دنیا آمد. خواهـری بزرگتـر به نام والری و برادری کوچکتر به نام گريگوری دارد.
پدر دن، ريچارد بروان، که او را ديک صدا میکنند، در مدرسهی عالی فيليس ازمدرسههای ملی بسيـار مهم انگلستان، تدريس میکرد. او در سال 1962 استخدام و در سال 1997 بازنشسته شد. ديک در سال 1989جايزهی ويژهی رياست جمهوری آمريـکا را در بخـش علوم و تدريـس رياضـی از رئيس جمهور وقت، جورج اچ دبليو بوش دريافت کرد. ديک و همسرش، کانی، فرزندان خود را در محـوطهی دانشـگاهی شهر اکستر بزرگ کردند. اين محيط علاوه بر ملاقات شخصيتهای برجستهی علمی و دسترسی به منبعهای درسی، فرزندان خانوادهی براون را با شاگردان برجستهای از سراسر کشور آشنا میکرد، که در رشد هوشی آنها موثر بود. ديک با مهارتی که در رياضی داشت برای فرزندان خود معماهای سرگرم کنندهای طرح میکرد، همين زمينهای برای رشد استعداد دن در طرح داستانهایی با زمينهی معمايی بود.
دن بروان در مقطع دبيرستان وارد مدرسهی عالی اکستر شد. روش تدريس در اين مدرسه به شاگردان جسارت میبخشيد تا عقيدههای پذيرفته شده را زير سوال ببرند. شايد همين کلاسها، بحث و گفتگوها، انديشـهی آزاد را در ذهنش شکل داد. او در مصاحبههای خود به نقش معلمهای خویش در پيشرفت نويسندگیاش اشاره کرده است. حتی شخصيت اصلی داستان خود را، رابرت لانگدون، فارغالتحصيل مدرسهی اکستر معرفی میکند.
پس از مدرسهی اکستر برای ادامهی تحصيل به دانشکدهی امرست رفت که شباهت زيادی با مدرسهی اکستر داشت. آنجا نيز موقعيت مناسبی برای رشد خلاقيت نويسندگی او بود و از بهترين دانشکدههای علوم انسانی میباشد که نويسندگان بسياری را در خود پرورده است.
دن براون کارشناسی خود را در ادبيات انگليسی از آن دانشکده دريافت کرد.
پس از آن به هاليوود رفت تا به عنوان ترانهسرا مشغول به کار شود. يکی از ترانههای او در مراسم المپيک 1996 آتلانتا خوانده شد. ولی اين گونه زندگی برای او بسيار دشوار بود و به همين دليل کار خود را رهـا کرد.
سپس برای يک سال در رشتهی تاريخ هنر دانشگاه سويل اسپانيا به تحصيل پرداخت. در سال 1993 ميلادی به انگلستان برگشت و مانند پدرش در مدرسهی عالی اکستر به تدريس پرداخت. با اين که زندگی يک معلم مانند دنيای موسيقی هيجانانگيز نبود، ولی زمينهی خوبی برای پيشرفت در نويسندگی بود.
دن بروان در مقطع دبيرستان وارد مدرسهی عالی اکستر شد. روش تدريس در اين مدرسه به شاگردان جسارت میبخشيد تا عقيدههای پذيرفته شده را زير سوال ببرند. شايد همين کلاسها، بحث و گفتگوها، انديشـهی آزاد را در ذهنش شکل داد. او در مصاحبههای خود به نقش معلمهای خویش در پيشرفت نويسندگیاش اشاره کرده است. حتی شخصيت اصلی داستان خود را، رابرت لانگدون، فارغالتحصيل مدرسهی اکستر معرفی میکند.
پس از مدرسهی اکستر برای ادامهی تحصيل به دانشکدهی امرست رفت که شباهت زيادی با مدرسهی اکستر داشت. آنجا نيز موقعيت مناسبی برای رشد خلاقيت نويسندگی او بود و از بهترين دانشکدههای علوم انسانی میباشد که نويسندگان بسياری را در خود پرورده است.
دن براون کارشناسی خود را در ادبيات انگليسی از آن دانشکده دريافت کرد.
پس از آن به هاليوود رفت تا به عنوان ترانهسرا مشغول به کار شود. يکی از ترانههای او در مراسم المپيک 1996 آتلانتا خوانده شد. ولی اين گونه زندگی برای او بسيار دشوار بود و به همين دليل کار خود را رهـا کرد.
سپس برای يک سال در رشتهی تاريخ هنر دانشگاه سويل اسپانيا به تحصيل پرداخت. در سال 1993 ميلادی به انگلستان برگشت و مانند پدرش در مدرسهی عالی اکستر به تدريس پرداخت. با اين که زندگی يک معلم مانند دنيای موسيقی هيجانانگيز نبود، ولی زمينهی خوبی برای پيشرفت در نويسندگی بود.
گفتنی است نشر نگارینه تنها ناشر ایرانی میباشد که تمام آثار دن براون (پنج عنوان) را به فارسی برگردان و منتشر کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر